ترجمه مقاله

حافظالدین

لغت‌نامه دهخدا

حافظالدین . [ ف ِ ظُدْ دی ] (اِخ ) ابونصر بن خواجه محمد پارسابن محمدبن محمود الحافظ البخاری . آنگاه که پدرش خواجه پارسا در سفر حج در شهر مدینه درگذشت قائم مقام پدرشد، و در نفی وجود و بذل موجود کار از وی گذرانید. وفاتش بسال 865 هَ . ق . اتفاق افتاد و در قبةالاسلام بلخ مدفون گشت . یکی از شعرا در تاریخ وفات او گوید:
خواجه ٔ اعظم ابونصر آنکه شد
تکیه گاهش مسند دارالبقا
سرّ او چون با خدا پیوسته بود
زین سبب تاریخ شد سرّ خدا.

(حبیب السیر ج 3 جزء 3 ص 209).


ترجمه مقاله