ترجمه مقاله

حاکم لشکر

لغت‌نامه دهخدا

حاکم لشکر. [ ک ِ م ِ ل َ ک َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) یکی از مناصب لشکری عهد غزنویان : و این مجلس را حاکم لشکر و فقیه نبیه به امیر رسانیدند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 182). و دانشمند نبیه و حاکم لشکر نصربن خلف را گفت : مردم انبوه بر کار باید کرد. (تاریخ بیهقی ص 457). و رجوع به حاکم شود.
ترجمه مقاله