ترجمه مقاله

حایکون

لغت‌نامه دهخدا

حایکون . [ ی ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ حایک (در حالت رفعی ). بافندگان . جولاهگان . || دروغ بافان : طاهر گفت صدق ابویعقوب و کذب الحایکون و بدان آن خواست که کسی که چیزی نداند و اندرآن سخن گوید او جولاهه باشد. (تاریخ سیستان ص 276).
ترجمه مقاله