ترجمه مقاله

حبابه

لغت‌نامه دهخدا

حبابه . [ ح َ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان آسیاب بخش هندیجان شهرستان خرمشهر در چهل وپنجهزارگزی شمال خاوری هندیجان و یک هزارگزی جنوب راه اتومبیل رو بهبهان به خلف آباد. دشت ، گرمسیر مالاریائی . سکنه 155 تن شیعه . آب آن از چاه . محصول آنجا غلات . کار مردم کشت ، حشم داری . راه در تابستان اتومبیل رو است . ساکنین از طائفه ٔ کعب . این آبادی از دو محل تشکیل شده بنام حبابه ٔ یک و دو. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
ترجمه مقاله