ترجمه مقاله

حباب

لغت‌نامه دهخدا

حباب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن یزید. در رجال کشی (متوفی بسال 450 هَ . ق .) ذکر او آمده و در برخی نسخ آن ، یزید به زید تبدیل شده است . کشی گوید: حباب بن یزید با حارثةبن قدامة و احنف بن قیس بر معاویه وارد شدند، معاویه پس از مذاکرات طولانی به احنف پنجاه هزار درهم و به حباب سی هزار درهم داد، پس حباب نزد معاویه رفت و گفت : تو به احنف قیس که طرفدار علویان است پنجاه هزار دادی و بمن که طرفدار آراء اموی شده ام سی هزار، معاویه گفت من با آن مال دین او را خریدم ، حباب گفت : ای امیرالمؤمنین دین مرا نیز بخر، پس معاویه قسمت او را تکمیل کرد، ولیکن یک هفته بیش نگذشت که حباب وفات یافت و تمام مال به معاویه بازگشت . و فرزدق در رثاء حباب این اشعار سروده :
اء تأکل میراث الحباب ظلامة
و میراث حرب جاحد لک ذایبة
ابوک و عمی یا معاویة اورثا
تراثاً فیختار التراث اقاربه
و لو کان هذا الدین فی جاهلیة
عرفت من المولی الجلیل جلایبه
و لو کان هذا الامر فی غیر ملککم
لأدّیته اذ غص ّ بالماء شاربه
و کم من اب لی یامعاوی لم یکن
ابوک الذی من عبد شمس یقاربه .
رجوع به تنقیح المقال ج 1 ص 103 و 250 و العقدالفرید ج 3 ص 298 شود.
ترجمه مقاله