ترجمه مقاله

حباب

لغت‌نامه دهخدا

حباب . [ ح َ ] (اِخ ) سرق بن اسد جهنی . صحابیست و نام او حباب است ، و در حدیث آمده است : فابتاع من بدوی راحلتین ثم اجلسه علی باب دار لیخرج الیه بثمنها فخرج من الباب الاَّخر و هرب بهما فأخبر به النبی (ص ) فقال التمسوه فلما اتی به قال له انت سُرق و کان یقول لااحب ان ادعی بغیر ما سمّانی رسول اﷲ (ص ).
ترجمه مقاله