ترجمه مقاله

حبرة

لغت‌نامه دهخدا

حبرة. [ ح َ رَ ] (ع مص ) حَبْر. حَبَر. حبور. شاد کردن . و رجوع به حبر شود. || (اِ) زردی دندان . (معجم البلدان ). || نعمت . || سرود بهشت . || نغمه ٔ نیکو. || مبالغه در چیزی خوب . || شادی . نشاط. (منتهی الارب ). || (اِ مص ) رامش . (مهذب الاسماء). || فراخی عیش . و در مثل است : معالحبرة عبرة. (منتهی الارب ). و رجوع به حَبَر شود.
ترجمه مقاله