حبر
لغتنامه دهخدا
حبر. [ح ِ ب ِرر ] (اِخ ) دو کوه در دیار سلیم است ، معنی جز این نداشته و مرتجل است . ابن مقبل گوید :
سل الدار من جنبی حبر فواهب
الی ما تری هضب القلیب المضیح .
و عبید گوید:
فعردة فقفا حبر
لیس بها منهم عریب .
سل الدار من جنبی حبر فواهب
الی ما تری هضب القلیب المضیح .
و عبید گوید:
فعردة فقفا حبر
لیس بها منهم عریب .
(معجم البلدان ج 3 ص 208).