ترجمه مقاله

حبشی

لغت‌نامه دهخدا

حبشی . [ ح ُ ] (اِخ ) ابن جنادة. شیخ طوسی در فهرست گوید: کتابی دارد و احمدبن حسن آن را از او روایت کرده ، ظاهر این سخن آن است که امامی باشد ولیکن حال او مجهول است . (تنقیح المقال ج 1 ص 250). عسقلانی نسب وی را چنین آرد: حبشی بن جنادةبن نصربن امانةبن حارث بن معیطبن جندل بن مرةبن صعصعه ٔ سَلولی و سلول مادر بنی مرةبن صعصعه بوده و نیز عسقلانی گوید: صحابی است وحجةالوداع دریافت و سپس به کوفه سکنی گزید. و ابوالجَنوب کنیت داشت . حدیث او را نسائی و ترمذی آورده و صحیح دانسته اند. ابواسحاق سبیعی و عامر شعبی از او روایت دارند و به صحبت او تصریح کرده اند. عسکری گوید:در مشاهد علی همراه او بوده است . رجوع به الاصابة ج 1ص 318 و قاموس الاعلام ترکی شود. در نسخه ٔ سمعانی به غلط جنادة را جان ، و ابوجنوب را ابوحبوب آورده است .
ترجمه مقاله