ترجمه مقاله

حبض

لغت‌نامه دهخدا

حبض . [ ح َ ] (ع مص ) حبض به وتر؛ کشیدن چله ٔ کمان را و گذاشتن تا آواز کند. (از منتهی الارب ). || حبض سهم ؛ افتادن تیر پیش اندازنده . (منتهی الارب ). || تیر در پیش تیرانداز افتیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). تیر در پیش تیرانداز افتادن . (مهذب الاسماء).
ترجمه مقاله