حبیب اﷲ اصفهانی
لغتنامه دهخدا
حبیب اﷲ اصفهانی . [ ح َ بُل ْ لاه ِ اِ ف َ ] (اِخ ) (خواجه ...) مردی است به زیور علم و صلاح آراسته . رباعی ذیل از اوست :
دوشینه که یار بر سر یاری بود
آن نرگس مست در وفاداری بود
در خواب نرفته بود آن غمزه هنوز
ای مرغ سحر چه وقت بیداری بود؟
(آتشکده ٔ آذر چ بمبئی ص 177) (قاموس الاعلام ترکی ).
دوشینه که یار بر سر یاری بود
آن نرگس مست در وفاداری بود
در خواب نرفته بود آن غمزه هنوز
ای مرغ سحر چه وقت بیداری بود؟
(آتشکده ٔ آذر چ بمبئی ص 177) (قاموس الاعلام ترکی ).