ترجمه مقاله

حب الغار

لغت‌نامه دهخدا

حب الغار. [ ح َب ْ بُل ْ ] (ع اِ مرکب ) عرمض . حب رند. حب الدهمست . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). مانند فندقی کوچک بود و پوست وی بغایت سیاه و تنگ بود و مغز آن به دو نیمه بود بغایت سخت و لون آن به زردی مایل بود و اندکی عطریت در وی بود و طبیعی وی گرم و خشک است در سیم . دو مثقال آن چون با می پخته بیاشامند و بقراط گوید یک مثقال ، نافع بود جهت دشخواری زادن و چکیدن بول و حیض براند و گزیدگی جمیع جانوران را نافع بود. فولس گوید: تریاق جمیع زهرها بود و از خواص وی آنست که چون نقیع وی در خانه بیفشانند مگس بگریزد و سودمند بود جهت سپرز که از رطوبت بود چون با راسن بیاشامند و دردسر را که از سبب بلغم وریاح غلیظ بود نافع بود و مصلح آن زرشک تازه بود و بدل وی حب محلب بود با مغز بادام تلخ . (اختیارات بدیعی ). گرم و خشک است در سیوم . چون دو مثقال از او میل کنند خداوند خدر و فالج را نفع دهد و مغص را که از ریاح غلیظه بود دفع کند و بدلش مغز بادام تلخ است .
ترجمه مقاله