ترجمه مقاله

حب القلقل

لغت‌نامه دهخدا

حب القلقل . [ ح َب ْ بُل ْ ق ِ ق ِ ] (ع اِ مرکب ) اناردانه ٔ دشتی . تخم انار کوهی است . (نزهةالقلوب حمداﷲ مستوفی ). قلقلان . قلاقل . تخم انار دشتی . دانه ٔ قلقل . صاحب اختیارات گوید: بزر رمان بریست بپارسی ناردانه ٔ دشتی خوانند و مغاث بیخ و یست و بمقدار نزدیک به لوبیا بود و در طعم وی اندک تلخی بودو خوشبوی بود و به لون سفیدتر بود طبیعت وی گرم و تر بود در دویم و گویند خشک بود و قوة بدنهاء مرخی بدهد و فربهی آورد چون کنجد و عسل طبرزد اضافه کنند باه را زیاده کند و بریان کرده نیکوتر بود اما مصدع بودو مصلح وی روغن گل و سرکه بود و اگر بسیار خورند هیضه آرد و معده را بگزد و بهتر آن بود که با قند یا عسل بخورند و بدل آن تودری سفید و چهار دانگ وزن آن مغز تخم خیار و نیم وزن آن ابهل بود و گویند بدل آن مغاث و به وزن آن حب صنوبر بود. و رجوع به قلقل شود.
ترجمه مقاله