ترجمه مقاله

حث

لغت‌نامه دهخدا

حث . [ ح ُث ث ] (ع اِ) کاه ریزه . خرده ٔ کاه . کاه خرد. || باریک از ریگ و خاک . || ریگ خشک درشت . (منتهی الارب ). ریگ درشت . (مهذب الاسماء). || نان خشک بی نان خورش . || پِست ِ به آب تر ناکرده و نیامیخته : سویق حث . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله