ترجمه مقاله

حجاج

لغت‌نامه دهخدا

حجاج . [ ح َج ْ جا ] (ع ص )بسیار حجت آورنده . حجت آورنده . || بسیار حج کن . (قاضی محمد دهار). آنکه بسیار حج کند. (دستور اللغة ادیب نطنزی ). آنکه حج بسیار کند. (مهذب الاسماء).بسیار حج کننده . (منتهی الارب ). ج ، حجاجون . حجاجین .
ترجمه مقاله