ترجمه مقاله

حجاج

لغت‌نامه دهخدا

حجاج . [ ح ِ ] (ع مص ) محاجة. (زوزنی ). با کسی حجت گفتن . (زوزنی ) (ترجمان القرآن ). حجت آوردن . خصومت کردن . (منتهی الارب ). با کسی حجت گفتن . (تاج المصادر بیهقی ). با یکدیگر حجت گفتن . (دستور اللغة نطنزی ). حجت آوردن بر یکدیگر.
ترجمه مقاله