ترجمه مقاله

حجةالاسلام تبریزی

لغت‌نامه دهخدا

حجةالاسلام تبریزی . [ ح ُج ْج َ تُل ْ اِ م ِ ت َ ] (اِخ ) حسین بن محمدبن الحسین التبریزی الممقانی . پسر بزرگ حجةالاسلام ملامحمد ممقانی تبریزی و از علمای مشهور شیخیه است . در تبریز از پدر خود حجةالاسلام و در عراق عرب نزد سیدکاظم رشتی تلمذ کرده . پس از وفات پدر در سال 1269 هَ . ق . ریاست جماعت شیخیه و امامت مسجد حجةالاسلام به او مسلم شد. بجای پدر در کرسی تعلیم و تربیت پیروان طریقه ٔ شیخ احمد احسائی مستقر گردید. در ایام او نیز مانند عهد پدرش میان شیخیه و دیگران مخالفت و معاندت بود. در محرم سال 1285 هَ . ق . هر دو طایفه بجنگ یکدیگر برخاستند و از شیخیه دو برادر که یکی اکبر و دیگری اصغر نام داشت بزخم خنجر کشته شد و آشوب در شهر تبریز ظاهر گشت .
نادرمیرزا این فتنه را از مسجد محله ٔ ویجویه دانسته و در تاریخ خود مینویسد: «شهر محرم الحرام برسید بکوی ویجویه مسجدی است دو تیره علمای این شهر به اغوای مریدان که بیخ شان برکنده باد برای اقامت و ذکرمصیبت در آن معبد بلجاج ایستادند» میرزا محمد صادق قائم مقام پیشکار ولیعهد مظفرالدین میرزا قاجار در تبریز روی تدبیر باطل بحمایت شیخیه تمایل نمود و تقویت او از شیخیه موجب فساد گردید و در شهر انقلاب و شورش پدید گشت . او میگوید کار بجائی رسید که «هر دو رئیس با قومی سلاح بسته به مسجد و جای دیگر همی رفتند و این نه بر قانون سلطنت بود.» قائم مقام در کار خود فروماند و از اصلاح عاجز شد ناچار نامه بدربار نوشت و از پیشکاری برکنار شد. شاهزاده مؤیدالدوله طهماسب میرزا پسر محمدعلی میرزا پسر فتحعلی شاه قاجار بجای او معین شد. ناصرالدین شاه حاج میرزا باقر مجتهد تبریز راکه ریاست عامه داشت با صاحب ترجمه بپای تخت خواند. صاحب ترجمه بی درنگ راه طهران پیش گرفت حاج میرزا باقرمجتهد نیز بعد از او حرکت کرد. مؤیدالدوله شهر را آرام و فتنه را فرو نشاند. از تالیفات این عالم کتابی است موسوم به «علم المحجه » و رساله ای است بلغت فارسی بطریق سؤال و جواب که در پاسخ سوءالات جمعی از مردم قفقاز تدوین کرده است ، او در هردو رساله روی اصول و مبانی شیخیه بحث کرده و سخن گفته است . نادرمیرزا در تاریخ تبریز ترجمه ٔ مجمل و مختصری از او آورده میگوید: «میرزا حسین مردی فاضل و محدث بود از ثقات شنیدم که او شب زنده داشتی بعبادت . او را نیز چون پدر حجةالاسلام گفتندی به سال یکهزارودویست و ... از هجرت بجهان دیگر شد. کالبد او را بمشهد حسین بن علی علیهماالسلام بردند». جای مرتبه ٔ احاد و عشرات در تاریخ وفات صاحب ترجمه در نوشته ٔ نادرمیرزا سفید است . چنین مینماید که در اواخر قرن سیزدهم وفات یافته . بعضی سال وفات او را در اوایل قرن چهاردهم در سال 1303 هَ . ق .نوشته اند واﷲ اعلم . (از کتاب المحافل ، تألیف سلطان القرائی تبریزی ).
ترجمه مقاله