ترجمه مقاله

حجرالصرف

لغت‌نامه دهخدا

حجرالصرف . [ ح َ ج َ رُص ْ ص َ ] (ع اِ مرکب ) شیخ الربوة محمدبن ابی طالب انصاری دمشقی گوید: یزعم بعض المتکلمین انه زنجفر معدنی لشبهه به فی اللون و الکون و الرزانة. و لون هذا الحجر احمر بسواد لکون خشب الصندل الاحمر کمد الظاهر احمر الباطن . یعلوه سواد یسیرو فی وجه منه صقال و نعومة و من خواصه تسکین ثائرةالدم لطوخاً و تبرید حرارة الجسد و الورم الحار و شرب الیسیر منه یذهب بالسکر و الخمار، و من حمله و اخفاه و دخل بین محبین تباغضا. و هومن الاحجار الحدیدیةواﷲ اعلم بذلک . (نخبة الدهر ص 83). و نیز گوید: و من قسم الکبریت ایضاً حجر الصرف الذی یسقی للمخمورین اذا قوی علیهم الخمر و معدنه بوادی موسی علیه السلام . (نخبةالدهر ص 79). و حمداﷲ مستوفی در نزهةالقلوب گوید:حجر صرف . سنگی سرخ است که بسیاهی زند. در کرمان می باشد. سحق کرده بر سر مالند دفع خمار کند و بدین سبب آنرا سنگ خمار نیز خوانند. مسحوق آن مانند شنگرف است که کتابت را شاید - انتهی . رجوع به حجرالحمی شود.
ترجمه مقاله