ترجمه مقاله

حجرالنور

لغت‌نامه دهخدا

حجرالنور. [ ح َ ج َ رُن ْ نو ] (ع اِ مرکب ) ارشد. ارسد. مارقشیشا. حجر الروشنائی . سنگ روشنائی . مرقشیشاه . روشنائی ، که در داروهای چشم بکار برند گویند اگر برگردن کودکان بندند از هیچ چیز نترسند. (لغت محلی شوشتر خطی ). رجوع به حجرالمرقشیشا و مارقشیشا و سنگ روشنائی شود.
ترجمه مقاله