ترجمه مقاله

حجر

لغت‌نامه دهخدا

حجر. [ ح ُ ] (اِخ ) ابن ربیعةبن وائل . ابن عبدالبر او را یاد کرده ، گوید: حجاج بن ارطاءة از عبدالجباربن وائل بن حجر، از پدرش از جدش حجر از پیغمبر روایتی دارد و مسدد نیز همین روایت را در مسند خویش آورده است . ابوعمر گوید: از کلمه ٔ «از جدش » اگر اشتباه نباشد،معلوم میشود حجر یکی از صحابه بوده است . باید گفت : ممکن است در اصل زنجیره ٔ سند بجای «از عبدالجبار...«»ابن عبدالجبار...» باشد. (الاصابة ج 2 قسم 4 ص 77).
ترجمه مقاله