ترجمه مقاله

حدیث کردن

لغت‌نامه دهخدا

حدیث کردن . [ ح َ ک َ دَ ](مص مرکب ) حکایت کردن . نقل کردن . تحدیث . (تاج المصادر بیهقی ). قصه کردن . || خبر کردن . تحدث . || یاد کردن . مذکور ساختن . || سخن گفتن . || وصف کردن . || انشاد. (تاج المصادر بیهقی ).
- حدیث از کسی کردن ؛ رسو. (تاج المصادر بیهقی ). ذکر.
ترجمه مقاله