ترجمه مقاله

حذل

لغت‌نامه دهخدا

حذل . [ ح َ ذَ ] (ع مص ) حذل عین ؛ افتادن مژه وروان شدن آب از آن و سرخ شدن و دمیدن جای مژه . (منتهی الارب ). ریزنده شدن مژه و سرخ شدن و دمیدن جای مژه . بریزیدن مژه . (تاج المصادر بیهقی ). || (اِمص ) آماس و سرخی چشم با روانی آب . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله