ترجمه مقاله

حذنة

لغت‌نامه دهخدا

حذنة. [ ح ُ ذُن ْ ن َ ] (ع اِ) اُذُن . (معجم البلدان ). گوش . (مهذب الاسماء). || (ص ) کوتاه . || مرد خردگوش . کوتاه گوش . || شتری که در خردسالی به سواری درآمده تا اینکه شکمش کلان گردیده و کوهانش رفته باشد.
ترجمه مقاله