ترجمه مقاله

حراق

لغت‌نامه دهخدا

حراق . [ ح َرْ را ] (ع ص ، اِ) نیک سوزنده . (غیاث ). سوزان . || کشتی که از آن بجانب خصم آتش افشانند :
ز آتشی کافتاد از حراق شب
شمع در صحرای جان برکرد صبح .

خاقانی .


|| فتنه انگیز. (ناظم الأطباء).
ترجمه مقاله