حرجلغتنامه دهخداحرج .[ ح َ ] (ع مص ) حرج چیزی بر کسی ؛ حرام شدن آن بر وی . || حرج عین در چیزی ؛ خیره شدن چشم در چیزی . || حرج صدر؛ تنگ شدن . تنگ آمدن سینه .