حرقی
لغتنامه دهخدا
حرقی . [ ح ُ ] (اِخ ) جابربن زید یحمدی ازدی حرقی جوفی ، مکنی به ابوالشعثاء. یکی از أئمه ٔ سنت و از یاران عبداﷲبن عباس است . اصل او از حرقه ناحیه ای به عمان است و او راجوفی نیز گویند، چه مدتی در «درب الجوف » بصره سکونت داشت . از ابن عباس روایت دارد، و عمربن دینار از وی روایت کند. در 93 هَ . ق . درگذشت . (معجم البلدان ).