ترجمه مقاله

حزام

لغت‌نامه دهخدا

حزام . [ ح ِ ] (اِخ ) ابن قیلة بنت مخرمة. مادرش قیلة گفت که او با پیغمبر بود و کشته شد. (الاصابة ج 2 ص 7 قسم 1).
ترجمه مقاله