ترجمه مقاله

حزنبل

لغت‌نامه دهخدا

حزنبل . [ ح َ زَ ب َ ] (ع ص ، اِ) زن گول . || مرد کوتاه استوارخلقت . دِغة. کوتاه محکم خلق . (مهذب الاسماء). || عجوز فانیة. || سطبرلب و بلندزهار. || شرم زن و جز آن و نون زائد است . (منتهی الارب ). رجوع به حزمل و خرمل شود.
ترجمه مقاله