ترجمه مقاله

حسن مقطع

لغت‌نامه دهخدا

حسن مقطع. [ح ُ ن ِ م َ طَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تهانوی آرد: نزد بلغاء آن است که دعاگوئی چنان کند که تعلیق به اشیاء و زمان ممتد و یا غیر فانی با عبارات رائق و فصیح باشد و ترکیب لطیف و معانی بلیغ کند :
تا دهد درعالم کون و فساد از مهر و کین
بزم و رزم خسروان احوال گیتی را نظام
باد در دست محبانت لبالب جام می
بادت از حلق عدو تیغ زبان آور بکام .
چنین است در «جامع الصنایع» و این معنی مخالف حسن مقطعبه معنی حسن انتهاء است . ولکن از مجمع الصنایع فرقی معلوم نمیشود. زیرا که میگوید: حسن مقطع آن است که شاعر ابیات اخیر شعر را خوب گوید و به لفظ عجیب و معنی غریب ختم کند. و این در قصاید بیشتر دعا میباشد. (کشاف اصطلاحات الفنون ). و رجوع به مرآت الخیال ص 114 و ترجمان البلاغه در حسن المقاطع شود.
ترجمه مقاله