ترجمه مقاله

حسن نومسلمان

لغت‌نامه دهخدا

حسن نومسلمان . [ ح َ س َ ن ِ ن َ / نُو م ُ س َ ](اِخ ) ابن محمدحسن بزرگ امیدبن محمدبن کیا بزرگ امید. از صاحبان الموت و ملقب به جلال الدین است . وی در زمان زندگانی پدرش با سخنان او مخالفت ورزید و با خلیفه ٔ بغداد داد و ستد نامه میکرد و از پدر تبری میجست ،و چون بجای پدر نشست دین اسلام را بازگردانید و با بغداد از در آشتی درآمد، و لقب نومسلمان گرفت ، و کتب خاندان خویش بسوزاند. (تاریخ ادبیات صفا ج 2 ص 172).
ترجمه مقاله