ترجمه مقاله

حسن

لغت‌نامه دهخدا

حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن منصوربن محمدمبارک شواق اسنائی (632 - 706 هَ . ق .). به تهمت شیعیگری محاکمه شد و توبه کرد و تبری جست و به قاهره آمد و به محضر لاچین رسید. او میگفت : شیخین را قبول دارم لیکن علی را مقدم میدارم . (دررالکامنة ج 2 ص 46).
ترجمه مقاله