ترجمه مقاله

حشبون

لغت‌نامه دهخدا

حشبون . [ ح َ ] (اِخ ) (به معنی تدبیر). اسم شهری که در قدیم الایام به موآبیان تعلق داشت پس از آن سیحون آن را مفتوح ساخته پای تخت مملکت خود گردانید.بعد بنی اسرائیل بر آن دست یافته در آن سکونت ورزیدند. (سفر اعداد ج 21 ص 25 و 26). و آن فیمابین املاک راؤبین و جاد واقع بود. سپس بنی راؤبین آن را بنا کرده با وجودی که در ضمن املاک جاد بود به لاویان داده شد.(سفر اعداد ج 32 ص 37). و بعد از مرور مدتهای مذکوره ٔفوق باز موآبیان آن را بتصرف درآوردند. لهذا در نبواتی که دارای تهدید و تخویف بر ضد موآبیان میباشد حشبون نیز مذکور و به موآبیان منسوب است . (اشعیا ج 15 ص 4 و ج 16 ص 8 و 9) (ارمیا ج 48 ص 2 و 34 و 35 و ج 49 ص 3).و همواره خرابه های این شهر تا به حال به مسافت 15 میل به طرف مشرق به حیرةالموت بر دشت موآب بر تپه ای که تخمیناً 200 قدم از دشت یادشده ارتفاع دارد باقی وبه حسبان معروف است . محیط شهر بیش از یک میل نیست وبر تپه ٔ مذکور کومه ای از خرابه های بی شکل که دارای سنگهای یهودی و پله های رومانی و ستونهای یونانی عربی میباشد موجود است و در طرف مشرق شهر مجاری آب و سیل عظیم دیده می شود. (سرود ج 4 ص 7) (قاموس کتاب مقدس ).
ترجمه مقاله