حشر گردیدنلغتنامه دهخداحشر گردیدن . [ ح َگ َ دی دَ ] (مص مرکب ) دوباره زنده شدن : آن ستون را دفن کرد اندر زمین تا چو مردم حشر گردد یوم دین .مولوی .