ترجمه مقاله

حشو قبیح

لغت‌نامه دهخدا

حشو قبیح . [ ح َش ْ وِ ق َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) لفظ زائد در کلام . (جامع الصنایع از تهانوی ):
گر می نرسم بخدمتت معذورم
زیرارمد چشم و صداع سرم است .
ذکر سر و چشم با ذکر رمد و صداع قبیح است و من کل وجه مستغنی عنه ، چه رمد بی چشم نبود و صداع بی سر نباشد. (المظعجم فی معاییر اشعار العجم ص 281). تهانوی می افزاید: و آن بر دو قسم است : مفسد که معنی جمله را فاسد سازد و غیر مفسد که چنان نباشد. (کشاف اصطلاحات الفنون ). رجوع به حشو شود.
ترجمه مقاله