ترجمه مقاله

حشی

لغت‌نامه دهخدا

حشی . [ ح َ شا ] (ع مص ) تاسه برافتادن کسی را. دمه افتادن کسی را. (منتهی الارب ). به نفس نفس افتادن . تنگ شدن نفس و پیاپی شدن آن بعلت دویدن بسیاریا حمل باری گران و امثال آن . || چسبیدن به اندرون خیک چیزی چون پوست که بوی آن زائل نشود.
ترجمه مقاله