حظللغتنامه دهخداحظل . [ ح َ ظَ ] (ع مص ) حظل بعیر؛ بسیار خوردن شتر حنظل را. || حظل نخلة؛ تباه شدن بن شاخه های نخل . || حظل شاة؛ لنگ شدن ومتغیراللون گشتن او از آماس پستان . (منتهی الارب ).