ترجمه مقاله

حفاسی

لغت‌نامه دهخدا

حفاسی . [ ح َ ] (ع ص ) حیفس . حیفسی . حیفساء. حفیساء. حفیسی . کوتاه و درشت سطبر بی خیر. || مرد بسیارخوار کلان شکم که بی سبب خشم گیرد و باز خوشنود شود. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله