ترجمه مقاله

حلبی

لغت‌نامه دهخدا

حلبی . [ ح َ ل َ ] (اِ) تنکه . (یادداشت مرحوم دهخدا). فلزی که از آن لوح ها و صفحه ها کنند و از آن سماور ارزان قیمت و آفتابه و سینی و سطل و جز آن سازند. (یادداشت مرحوم دهخدا). یک نوع تخته ٔ آهنی که آنرا از قلعاندود نموده و سفید کرده تا در مقابل رطوبت محفوظ بماند. (از ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). || (ص نسبی ) منسوب به حلب به معنی ساخته در شهر حلب و از مردم حلب . (فرهنگ فارسی معین ).
ترجمه مقاله