ترجمه مقاله

حمال

لغت‌نامه دهخدا

حمال . [ ح ِم ْ ما ] (ع مص ) تحمیل . (اقرب الموارد). کسی را بحمل کردن واداشتن . فرمودن کسی ببرداشتن و کردن کاری . (منتهی الارب ). || کسی را وادار و مجبور کردن به حمل چیزی . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله