ترجمه مقاله

حمر

لغت‌نامه دهخدا

حمر. [ ح ُ م َ ] (ع اِ) تمرهندی . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || نوعی از قیر معدنی که عامه آنرا حمربه تشدید میم خوانند. || پرنده ای است سرخ رنگ . یکی آن حمرةاست . (از اقرب الموارد). زورک که مرغی است . حمرة یکی آن . (منتهی الارب ). ژورک که مرغی است . (آنندراج ).
ترجمه مقاله