ترجمه مقاله

حمل

لغت‌نامه دهخدا

حمل . [ ح َ م َ ] (ع اِ) بره . (منتهی الارب ). خروف . (اقرب الموارد). || بره ٔ چند ماهه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ج ، حُملان . (اقرب الموارد). || بره ٔ سال دوم درآمده . (منتهی الارب ).
- لسان الحمل ؛ نباتی است . (اقرب الموارد).
|| ابر بسیار آب . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). میغ سیاه . (مهذب الاسماء). || برجی است در آسمان . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). و آن از برج های بهاری است . (اقرب الموارد). ماه اول سال شمسی ، بصورت میش نر است صاحب دو شاخ ، سر او بطرف مغرب و دم او بطرف مشرق و پشت بشمال و یا بجنوب و متوجه شده است بسوی پشت خود. روزی که آفتاب در این برج داخل شود همان روز، نوروز است و شرف آفتاب در این برج میشود و مدت ماندن آفتاب در این برج را فروردین گویند و ابتدای بهار از این ماه باشد. (آنندراج ). نام صورتی از صورتهای بروج فلکیه و آنرا بر صورت بره ای توهم کرده اند و کواکب آن سیزده است و از جمله شرطین که منزل اول از منازل قمر است . (از جهان دانش ). برج بره . اول این صورت سرطان است که بمنزله ٔ دو شاخ بره است سپس لطین بعد از آن ثریا که چون دنبه ٔ بره تصویر شده و مجموع این ستارگان را حمل نامند. نام برج اول از بروج دوازده گانه پس از حوت و پیش از ثور. و پیش احکامیان این برج بیت الشرف آفتاب است و مطابق است با فروردین . و روز اول آن عید نوروز یعنی عید اول سال ایرانیان است . (یادداشت مرحوم دهخدا) :
چو از برج حمل خورشید اشارت کرد زی صحرا
بفرمانش بصحرا بر مطرا گشت خلقانها.

ناصرخسرو.


چون حمل ساقط شود میزان همی طالع شود
همچنان در دین از ایشان مردمی پیدا شود.

ناصرخسرو.


چون حمل چون ثور چون جوزا و سرطان و اسد
سنبله میزان و عقرب قوس و جدی و دلو و حوت .

(نصاب ).


و رجوع به صبح الاعشی ج 2 ص 151 شود.
ترجمه مقاله