ترجمه مقاله

حموص

لغت‌نامه دهخدا

حموص . [ ح ُ ] (ع مص ) فرونشستن آماس جراحت .(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). بشدن آماس . (تاج المصادر بیهقی ). || کم شدن تیزی جنبش بازپیچ . || بنرمی بیرون کردن خاشاک از چشم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله