ترجمه مقاله

حمو

لغت‌نامه دهخدا

حمؤ. [ ح َم ْءْ ] (ع اِ) پدر شوی وخویشاوند شوهر. || گرما. (منتهی الارب ).
- حموءالشمس ؛ گرمای آفتاب . (منتهی الارب ). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
ترجمه مقاله