ترجمه مقاله

حوار

لغت‌نامه دهخدا

حوار. [ ح ُ / ح ِ ] (ع اِ) بچه ٔ ناقه همین که بزاید یا آنکه از شیر بازشده باشد. (منتهی الارب ). بچه ٔاشتر همین که زاییده شود یا مادامی که از شیر بازداشته شود. بچه ٔ اشتر نر و ماده یکسان بود تا شیر میخورد. (مهذب الاسماء). ج ، احوره . (مهذب الاسماء) (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). حیران . حوران . (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). و رجوع به صبح الاعشی ج 2 ص 33 شود.
ترجمه مقاله