ترجمه مقاله

حوجم

لغت‌نامه دهخدا

حوجم . [ ح َج َ ] (ع اِ) ج ِ حَوجَمَة. (آنندراج ) (منتهی الارب ). گل سرخ . (منتهی الارب ) (برهان قاطع). ورد احمر. ورد بر بالای آن نشستن و خوابیدن قطع شهوت کند و قوت باه برطرف شود. (برهان قاطع). گل سرخ و گویند گل سفید و گویند گل صدبرگ . (مهذب الاسماء). رجوع به حوجمة شود.
ترجمه مقاله