ترجمه مقاله

حوذ

لغت‌نامه دهخدا

حوذ. [ ح َ ] (ع مص ) گردآوردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). احاطه کردن . (اقرب الموارد). || سخت راندن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ). || نگاه داشتن و پاس داشتن بر چیزی . (منتهی الارب )(آنندراج ). محافظت کردن بر چیزی . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله