ترجمه مقاله

حور

لغت‌نامه دهخدا

حور. (ع اِ) به راء مهمله به ضم حا و به زای معجمه نیز آمده از جمله ٔ اشجار است . قریب به درخت خرما برگش مثل برگ بید و از آن باریکتر و درازتر و دانه ٔ او مانند گندم و به لغت اندلس او را سردوله نامند و گلش خوشبو و نبطی و رومی میباشد و صمغ رومی آن را گویند کهربا است و بفارسی درخت توز گویند و آن پوست او است که کمان گران و غیره استعمال مینمایند. درخت رومی او بزرگتر و برگش درازتر از نبطی است ونبطی او بی صمغ است و رومی او را منبت بلغار و روس است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به مخزن الادویه شود.
ترجمه مقاله