ترجمه مقاله

حکر

لغت‌نامه دهخدا

حکر. [ ح َک ْ / ح ُ ک ُ ] (ع اِ) ستم . || زیست بد. || روغن یا شهد که کودکان لیسند. روغن که با عسل آمیخته طفل را خورانند. || قعب خرد. کاسه ٔ کوچک . || چیزی اندک . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله