حکیم الحکما
لغتنامه دهخدا
حکیم الحکما. [ ح َ مُل ْ ح ُ ک َ ] (ع اِ مرکب ) حکیم حکیمان . بزرگ حکیمان :
اعتقاد توچنین است ولیکن بزبان
گویی آن حاکم عدل است و حکیم الحکمائید.
بر صورت و بر حکمت ما را که بدیده ست
بر چرخ قلمهای حکیم الحکمائید.
اعتقاد توچنین است ولیکن بزبان
گویی آن حاکم عدل است و حکیم الحکمائید.
ناصرخسرو.
بر صورت و بر حکمت ما را که بدیده ست
بر چرخ قلمهای حکیم الحکمائید.
ناصرخسرو.