ترجمه مقاله

خارجة

لغت‌نامه دهخدا

خارجة. [ رِ ج َ ] (اِخ ) ابن النعمان . این نام را ابوموسی چنین از علی بن العسکری آورده است و حال آنکه در آن خطائی است که ناشی از تصحیف و افتادگی است محمدبن حبیب شیخ العسکری فردی از طریق شعبه از حبیب بن عبدالرحمن از معن بن عبداﷲ یا عبداﷲبن معن از خارجةبن النعمان است آرد که گفت : لقد رأیتنا و ان تنورنا و تنور رسول اﷲ لواحد - الحدیث - لکن این حدیث از روایت شعبه از حبیب از عبداﷲبن محمدبن معن از ام هشام دختر حارثه بن النعمان مشهور است . (الاصابه جزء دوم ص 153).
ترجمه مقاله